از زمان حضرت آدم (علیه السلام) تا عصر وقوع حادثه عاشورا انبیا و ائمه معصومین (علیهم السلام)پیوسته یادآور آن واقعه بوده اند و حتی به ذکر جزئیات آن پرداخته اند. این پیش بینی ها همه و همه، الهام گرفته از گفتگوی الهی با پیام آورانش، به ویژه آخرین و برترین آنان پیامبر خاتم( صلی الله علیه و آله) در رابطه با واقعه جان سوز عاشورا و شهادت امام حسین (علیه السلام )بوده است .
در تفیسر آیه«فَتَلَقَّى آدَمُ مِن ربِّهِ كَلِمَاتٍ...» 1 روایت شده است که حضرت آدم(علیه السلام) بر ساق عرش، نام پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان (علیهم السلام )را دید و جبرئیل به او تلقین کرد که (هنگام توبه و مناجات ) بگو :« یا حمید به حق محمد، یا عالی به حق علی، یا فاطر به حق فاطمه، یا محسن به حق الحسن و الحسین و منک الاحسان».
هنگامی که جبرئیل نام حسین(علیه السلام) را برد، اشک از چشمان آدم (علیه السلام) روان شد و دلش شکست. از جبرئیل پرسید: «و عن ذکر الخامس ینکسر قلبی» با ذکر نام حسین (علیه السلام) دلم شکسته و اشکم سرازیر می گردد.جبرئیل جریان مصبیت امام حسین (علیه السلام) را با ذکر جزئیاتی از آن برای آدم( علیه السلام) نقل کرد:«… فیذبح ذبح الشاة من القفا، سر آن بزرگوار نظیر گوسفند از قفا جدا می گردد». آن گاه جبرئیل و آدم (علیه السلام) برای مصائب امام حسین (علیه السلام) و همراهانش، مانند زن فرزند مرده گریه کردند.2
زمانی که حضرت نوح (علیه السلام) بر کشتی سوار شده و در زمین سیر می کرد ، به زمین کربلا رسید، زمین کربلا کشتی او را نگه داشت.
حضرت نوح از خطر غرق شدن ترسان شد و گفت: پروردگارا من همه دنیا را گردش کردم ، در هیچ جا مانند این جا خو فناک نشدم . جبرئیل نازل شد و گفت:این جا موضعی است که سبط خاتم انبیا کشته خواهد شد
حضرت نوح گفت: قاتل او کیست؟ جبرئیل گفت:قاتل او کسی است که اهل هفت آسمان و زمین او را لعنت می کنند.
همین که گذر حضرت ابراهیم (علیه السلام) به سر زمین کربلا افتاد اسبش برو در آمد . آن حضرت از بالای اسب به زمین افتاد ، سرش شکست و خون جاری شد. حضرت زبان به استغفار گشود و گفت: پروردگارا، آیا از من گناهی صادر شده است؟ جبرئیل نازل شد و گفت : گناهی از تو سر نزده ، بلکه پسر خاتم انبیا در این مکان شهید خواهد شد و خون تو به موافقت خون او جاری گردد. حضرت ابراهیم گفت: قاتل چه کسی خواهد بود؟ جبرئیل گفت : آن کسی که اهل آسمان ها و زمین او را لعنت خواهند کرد.
ای ابن عباس، آیا این سرزمین را می شناسی؟ گفتم: نه. فرمود: اگر مثل من آن را می شناختی تا گریه نمی کردی از آن عبور نمی کردی. آن گاه چنان گریه کرد که اشکش بر سینه اش جاری شد و چنین مرثیه سرایی
می کرد و می گفت: آه آه! آل ابوسفیان را با من چه کار؟ آل حرب را با من چه کار؟ای ابا عبدالله شکیبا باش که پدرت از این مردم همان ببیند که تو ببینی باز آن حضرت مطالبی فرمود و گریه کرد.3
1.سوره مبارکه بقره،آیه 37
2. بحارلانوار، ج 44، ص 223 3.نفس المهموم، ترجمه آیت الله کمره ای، ص 72