حضرت معصومه(س) در کلام رهبری
دخترم ریحانه خیلی دوست داره در مهمانی ها و یا در حضور مهمانها درخانه، شال سر کنه. چند شال رنگی صورتی و زرد و… هم دوستاش برای روز جشن تکلیفش آورده بودند که مرتب تو خونه با لباسهای مختلف سر می کرد. ولی من مخالف استفاده او از شالش بودم چون نمی تونست با آن حجابش را خوب رعایت کنه و مرتب باز می شد و موهایش معلوم. البته هد مقنعه داشت ولی گردنش را نمی پوشوند
نزدیک روز دختر بود. چند روز بود که ذهنم درگیر این بود که چه چیزی برای ریحانه بخرم که جذابیت داشته و با سالهای قبل فرق کند.آخه اون امسال به سن تکلیف رسیده.
بازار رفته بودم تا برای کلاس زبان ریحانه مقنعه سفید بخرم. وارد مغازه ای شدم که اسم آن هم ریحانه بود. انواع روسری و شالهای دخترونه با رنگهای بسیار زیبا داشت. یک لحظه یاد روز دختر افتادم. به فکر فرو رفتم. گفتم ریحانه که شال و روسری زیاد داره. یک دفعه چیزی به ذهنم رسید. به خانم فروشنده گفتم: خانومی برای زیر شال چیری دارید که هم موها و هم گردن را بپوشونه. برای دخترم می خوام.
خانم فروشنده لبخندی زدو گفت: بله داریم. هد یا زیر شالی بازیگری. همانی که بازیگرها زیر شال خود می گذارند.
به سمت قفسه ای رفت و یک جعبه که پر از زیر شالیهای رنگی بود درآورد. خیلی خوشحال شدم. از رنگ سفیدش خوشم آمد چون با تمام شالها می تونست بپوشد.
با کاغذ کادوی زیبایی کادوش کردم.
روز دختر رسید. ازنگاههای ریحانه فهمیده بودم که خیلی دوست داره بدونه امسال من برایش چی می خرم.
بهش گفتم چشمات را ببند. وهدیه اش را بهش دادم. وقتی باز کرد اول تعجب کرد؛ ولی وقتی سرش گذاشت و فهمید که کادوش چه کابردی داره. خیلی خوشحال شد. تمام شالهایش را در آورد و یکی یکی آزمایش کرد
وای خدای من از این به بعد می تونم تمام شالمو سرم بزارم بدون این که مو وگردنم معلوم بشه.
این جملاتی بود که ریحانه مرتب تکرار میکرد.
خوشحال بودم که امسال تونستم چیزی بخرم که هم ریحانه خوشش بیاد و هم خداپسند باشه.
کادوی طلبگی یعنی همین دیگه
یادم است یک دهه پیش از این وقتی نگاهی به یاهو مسنجر می انداختم شب جمعه همه آنلاین بودند و فعال اما صبح جمعه که میشد گویا خاک مرگ پاشیده اند و اکثریت آنانی که دم از تشیع و ولایتمداری میزدند اثری از ایشان دیده نمیشد. امروز وقتی نگاهی به صفحه تلگرام انداختم و دیدم صبحگاه جمعه گروهها و کانالهای تلگرام خیلی کم به روز میشوند و فعالیتی به چشم نمی آید در حالیکه دیشب ساعت دو بامداد مدام لحظه به لحظه گروهها و کانالها به روز میشدند یاد آن روزهای یاهومسنجر افتادم.
این در حالی است که وقتی پای خاطرات انقلابی افراد چند نسل قبل تر از خودم مینشستم یکی از نکات مشترکشان در طول مبارزات 42 تا 57 برگزاری دعای ندبه بود که بصورت شبکه ای در تمام شهرستانها فراگیر شده بود، امروزه وقتی صبح جمعه در شهرهای بزرگ به مساجد سری بزنیم خواهیم دید جمعیت خیلی خیلی قلیلی در مجالس دعای ندبه حضور دارند، اکثر محلات را گویا گرد مرگ پاشیده اند و همه در خواب فرو رفته اند.
این روند حرکت در فضای حقیقی و فضای مجازی هشدار دهنده است، اینکه شب جمعه و ابراز دلتنگی برای کربلا و آرزوی زیارت و برپایی روضه و عزاداری رونق بیش از حدی داشته باشد اما صبح جمعه و انتظار و ندبه کمرنگ شود بویی غیر از بوی شیعیان انقلابی میدهد.
دقیقا انسان به یاد افرادی می افتد که برای محرم روزشماری و برنامه ریزی میکنند غافل از اینکه غدیر جلوتر از ماه محرم است.
مگر ما از محرم و کربلا چه چیزی به غیر از انتظار و همراهی امام زمان فهمیده ایم که ما را از فرهنگ ندبه و انتظار و مهدویت دور میکند؟!
نکند عزاداری صرف بر امامی که در گذشته شهید شده است ما را از انجام وظیفه نسبت به امامی که حی و زنده است غافل کند!!!
مگر نه این است که در روایات روز جمعه را سید الایام نامیده اند و ارزشش را از روزهای دیگر بیشتر ذکر کرده اند؟!
مگر نشنیده ایم که در روایات آمده است:
روزی که پیامبر اکرم (ص) حضرت علی (ع) را در غدیر خم ولی و وصی خود عنوان فرمود، جمعه بود و روز قیام قائم (عج) جمعه خواهد بود و روز بر پایی رستاخیز جمعه خواهد بود. (من لایحضره الفقیه، ج1، ص422، م 1241.)
اینکه شب قبل از جمعه تا دیرهنگام دم از ولایت و امامت بزنیم اما صبح روز ظهور ولی تا دیروقت خواب باشیم ما را شبیه کسانی میکند که تا اخرین لحظه در رکاب امام زمانشان بودند و شهید شدند یا کسانی که قبل از روز موعود به امامشان نامه میدادند که بیا ما در خدمتیم اما به هنگام قیام امام زمانشان به صفوف لشگر دشمن پیوستند؟!
جای دارد کمی در شیعه گری خود تامل کنیم.
آیا آن فرهنگ تشیعی که ایستادگی در برابر ظلم و انقلاب اسلامی را رقم زد در رفتار ما جاری است؟!!